عروسی عمو امید-28 شهریور 91
قلعه رودخان شمال-شهریور 91
مهد کودک
نیما الان سه ساله اش است نیما از مهر امسال به مهد کودک میره .اوایل تو مهد بچه آرومی بود. وخیلی خاله ها ازش تعریف می کردند.اما الان شلوغ تر شده.تمایلش به مهد کودک زیاد نیست .ولی سه روزی که تو هفته باباش میبرندش مهد خدا را شکر راحت میره. ...
نویسنده :
مامان
9:44
6 ماهگی
5 ماهگی نیما
این نازنازی که میبینید صبحها همیشه قبل از ساعت 8 بیدار میشه و دیگه نمی خوابه الان هم از اون صبحهاست ...
نویسنده :
مامان
21:31
بدون عنوان
نیما الان رنگهای سیاه - قرمز -سفید -ابی-زرد-نارنجی-صورتی را بلده و خیلی از حیوانها را بلده از روی عکس شون اسمشون را بگه. یک اشکالی که داره اینکه کتابهاش را خیلی وقتها پاره می کنه . هر خرابکاری هم که میکنه هی داد می زنه بای بای،بای بای - شیشه های ویترین را همه را در اوردیم چون هر چقدر نصبشون می کنیم دوباره می بینیم میاندازه. جمله های 2 کلمه ای و سه کلمه ای را میگه.امروز به عزیز تعارف میکرد غذا بخورید . امروز عزیز و اقاجون اومده بودند پیش نیما تا من و بابایی بریم سرکار.
نویسنده :
مامان
23:59